.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

بهشت و جهنم کجاست ؟

بهشت-جهنم

 

آیا بهشت و جهنمى كه قرآن مطرح مى كند، اكنون موجود است یا به تدریج با اعمال انسان آفریده مى شود؟ اگر آفریده شده، مكان آن دو كجاست؟

قرآن كریم دو نوع بهشت و جهنّم را مطرح مى كند; یكى بهشت و جهنّم برزخى، كه در آیه هاى 26 و 27 سوره یس; 169 سوره آل عمران; 46 سوره مۆمن و 25 سوره نوح، مطرح شده است. این نوع بهشت و جهنّم هم اكنون موجود است، ولى موقتى مى باشد و با برپایى قیامت پایان مى یابد.[1]

دیگرى بهشت و جهنّم در قیامت است كه در آیه هاى فراوانى مطرح شده است.

از آیات قرآن و روایات اسلامى استفاده مى شود كه این نوع بهشت و جهنّم هم اكنون موجود است.

بسیارى از مفسران در ذیل آیاتى كه براى بهشت و جهنّم كلمه «اعدّت» (مهیا شده) به كار رفته، گفته اند، از این كلمه استفاده مى شود كه بهشت و جهنّم، هم اكنون موجود است; مانند این آیات:

(وَجَنَّة عَرْضُهَا السَّمَـوَ تُ وَالاَْرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِین)[2]; و بهشتى كه پهنایش [به قدر] آسمان ها و زمین است[و] براى پرهیزگاران آماده شده است.

(وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى أُعِدَّتْ لِلْكَـفِرِین)[3]; و از آتشى كه براى كافران آماده شده است بترسید. و آیه 21 سوره حدید، 24 سوره بقره و ... .

«هروى» به امام رضا(علیه السلام) عرض مى كند: یابن رسول اللّه، آیا بهشت و جهنّم هم اكنون آفریده شده اند؟ امام فرمود:

نَعَمْ وَ اِنَّ رَسُولَ اللّهِ(صلی الله علیه و آله) قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ رَأَى النّارَ لَمّا عُرِجَ بِه اِلَى السَّماءِ; بلى، هنگامى كه رسول خدا به آسمان عروج كرد، وارد بهشت شد و جهنّم را دید.[4]

در روایت دیگرى پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) مى فرماید:

مَكْتُوبٌ عَلى بابِ الْجَنَّةِ، لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ، عَلىٌّ اَخُو رَسُولِ اللّهِ قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَ اللّهُ السَّموتِ وَ الاَرْضَ بِاَلْفَىْ عام; بر در بهشت، دو هزار سال قبل از این كه خداوند آسمان ها و زمین را بیافریند، نوشته شده، لااله الاّ اللّه محمد رسول اللّه، علىّ اخو رسول اللّه.[5]

مكان بهشت و جهنّم برزخى در درون و باطن این جهان است. در مورد مكان بهشت و جهنّم قیامت اختلاف نظر است

گرچه بهشت و جهنّم هم اكنون موجود است، ولى اعمال آدمیان در شكل دهى به برخى از خصوصیات و ویژگى هاى آنها نقش دارند.

در روایتى مى خوانیم هر بار كه مۆمن ذكر  «لاحول و لاقوة الاّ باللّه» مى گوید، یك درخت در بهشت غرس مى شود.[6]

مكان بهشت و جهنّم برزخى در درون و باطن این جهان است.

در مورد مكان بهشت و جهنّم قیامت اختلاف نظر است:

1. در آسمان ها است، چون قرآن خبر از معراج پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به آسمان ها مى دهد و مى فرماید:(عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى);[7] بهشت جاویدان نزد سدرة المنتهى است، همان نقطه اى كه برترین مكان آسمان است.

در آیه دیگرى مى فرماید: (وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُون)[8; روزى شما و آن چه به شما وعده داده مى شود، در آسمان است.

2. بهشت و جهنّم مادى نیست تا نیازى به مكان داشته باشد. لذا با برپایى قیامت، طومار زمین  و كرات آسمانى در هم پیچیده مى شود، ولى بهشت و جهنّم موجود بوده و به حال خود باقى است.

3. بهشت و جهنّم در درون و باطن این جهان قرار دارد.[9]

 



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1346
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 26 تير 1392
.

رابطه اعمال انسان با مشکلات دنیائی

مشکل فراگیر در رابطه جنسی

 

یکی از سنت های مقید و مشروط خداوند برای مردم این است که خداوند در قبال اعمال ناشایست بندگان برایشان عذاب دنیوی مقررداشته است که این عذاب می‌تواند به صورت های مختلفی انجام بگیرد. قرآن مجید در این باره می‌فرمایند:

«خداوند بر شما حکایت کرد مثل شهری را که در آن امنیت کامل حکمفرما بود و اهلش در آسایش اطمینان زندگی می‌کردند و از هر جانب روزی فراوان به آنها می‌رسید تا آنگاه که اهل آن شهر نعمت خدا را کفران کردند خدا هم به موجب آن کفران و معصیت طعم گرسنگی و بیمناکی به آن‌ها چشانید».

آدمی علاوه بر ارتباط با طبیعت و هم نوعان، با خالق هستی نیز در ارتباط است و رفتار و اعمال او در تعامل با خالق هستی نیز بررسی و ارزیابی می‌شود و هرگاه این رفتارها موجب خشنودی خالق هستی نشد و خشم او را برانگیخت، باید منتظر عذاب باشد.

بخشی از این عذاب در زندگی دنیا بر انسان فرود می‌آید و بخش مهم‌تر آن به قیامت و زندگی آخرت موکول می‌شود. آن بخش که در همین دنیا به فرد یا جامعه می‌رسد، ممکن است به شکل‌های مختلف خود را نشان دهد. برای یکی به صورت بیماری سخت درمان، برای یکی به شکل تصادف و برای دیگری به شکل کشته شدن فرزند، ورشکستگی در تجارت و ناکامی در رسیدن به هدف‌های تعیین شده، رخ نماید و در بلاهای اجتماعی نیز به شکل سلب آسایش و امنیت روانی و اجتماعی، قحطی، خشکسالی، سیل، زلزله و … ظاهر شود. در این مقاله به بررسی این موضوع از دیدگاه قرآن پرداخته شده و اعمالی را که صراحتاً از دیدگاه قرآن مستوجب عذاب دنیوی می‌شود بیان شده است.

در قرآن کریم چنین بیان شده است که:

«وَ لَنبلُوَنَّکُم به شیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمراتِ وَ بَشِّرالصَّابرین (بقره،155)»

و شما را با سختی‌هایی چون ترس، گرسنگی، کاهش سرمایه‌ها، کاستن از تعداد انسان‌ها و آفت‌های زراعی بیازماییم و به کسانی که در این سختی‌ها شکیبایی کنند، بشارت ده...

بعضی از اعمال بد انسان‌ها نه تنها عقوبت اخروی دارد بلکه خدای متعال برای آن‌ها در همین دنیا نیز عقوبت در نظر گرفته است وعده عذاب خدا فقط مخصوص اقوام پیشین نیست بلکه مردم عالم در هر زمان و مکان اگر بعضی از اعمالی که خداوند نهی فرموده انجام دهند به هیچ وجه ایمنی از عذاب نیستند

در این باره حضرت علی(علیه السلام) می‌فرماید:

« … لا یُهلِکُ علی التقوی سنخ اصل و لا یَطمأ علیها زرع قومٍ … »(فیض الاسلام،69)

ریشه و پایه‌ی محکمی که بر تقوا و پرهیزکاری استوار باشد، هلاک و تباه نمی‌شود و زراعت ملت و قومی که تقوا پیشه کنند، بی آب و خشک نمی‌گردد.

امام صادق(علیه السلام) فرموند:

«اذا فشاالزنا ظهرت الزلازل … »(شیخ صدوق 242)

هر گاه در جامعه ای زنا رواج یابد، زلزله‌ها آن را بلرزاند … (شاید منظور از زلزله‌ها در این جا حوادث و بحران‌های سهمگین باشد)

 

توجه به این نکته ضروری است که به محض مشاهده‌ی حادثه یا بلایی در میان مردمی یا در منطقه ای از زمین نمی‌توان مردم آن را متهم کرد و آنان را سزاوار چنان بلایی دانست. برای آن که تنها خداست که ارتباط این پدیده‌ها زیانبار و ویرانگر با اعمال و کردار آدمیان را می‌داند.

آدمی علاوه بر ارتباط با طبیعت و هم نوعان، با خالق هستی نیز در ارتباط است و رفتار و اعمال او در تعامل با خالق هستی نیز بررسی و ارزیابی می‌شود و هرگاه این رفتارها موجب خشنودی خالق هستی نشد و خشم او را برانگیخت، باید منتظر عذاب باشد

انسان‌ها به حکم بندگی و اخلاق موظفند در حالت معمولی زندگی، از آثار کردار خود باخبر باشند و با پرهیز از ستمکاری و آلوده شدن به گناه، زمینه های عذاب و خشم خدا را برای خویش فراهم نکنند، اما پس از وقوع حادثه نمی‌توان کسی یا جامعه ای را متهم و سرزنش نمود.

قصد ما در اینجا بیان انواع و اقسام گناهانی است که خداوند متعال در قرآن مجید مرتکبین به آن را مجازات دنیوی کرده و این مجازات نسبت به دیگر ستمگران در هر زمان و مکانی که باشد دور نیست.

شاخصه های فسق و فجور در قرآن عبارتند از:

تهمت فحشاء، اعراض از یاد خدا ، عدم ایمان به پیامبران، بخل، کفر نعمت، تکذیب آیات و مخالفت با اوامر الهی، ظلم، ربا و خوردن مال مردم، کم فروشی و....

بنابراین بعضی از اعمال بد انسان‌ها نه تنها عقوبت اخروی دارد بلکه خدای متعال برای ان‌ها در همین دنیا نیز عقوبت در نظر گرفته است وعده عذاب خدا فقط مخصوص اقوام پیشین نیست بلکه مردم عالم در هر زمان و مکان اگر بعضی از اعمالی که خداوند نهی فرموده انجام دهند به هیچ وجه ایمنی از عذاب نیستند، هر چند که خداوند حکیم است و تدبیر امور عالم و آدم را بر اساس حکمت خود انجام می‌دهد و کسی را یارای شناخت حکمت او نیست، اما یک اصل قطعی است و ان اینکه:

وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لشدید 1

بخش اعتقادات شیعه تبیان



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1312
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 26 تير 1392
.

اصحاب کهف نشانه وقوع معاد

اصحاب کهف

 

از جمله آیات الهیه که دلالت بر معاد دارد، داستان  اصحاب کهف و رقیم است . این داستان از مشهورات بین اهل ملل و نحل و تواریخ است و قرآن کریم شرحى از آن را به قدرى که شاهد براى مسأله معاد است بیان کرده است . جمله این آیات از آیه ششم تا آیه بیست و ششم از سوره کهف آمده است . خداوند در ضمن بیان این قضیه که سیصد و نه سال تمام آنان را به خواب عمیق فرو برد و سپس بیدار نمود صریحاً میفرماید: «وَ کَذَ'لِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَن وَعْدَ اللَهِ حَق وَ أَن الساعَةَ لاَ رَیْبَ فِیهَا؛ و اینچنین ما مردم را بر احوال آنان مطلع نمودیم تا بدانند که وعده خدا حق است ، و حقاً که در ساعت قیامت تردید و شکى نیست » (الکهف/21).

در ابتداء خدا میفرماید: «فَلَعَلکَ بَـ'خِعٌ نَفْسَکَ عَلَى '´ ءَاثَـ'رِهِمْ إِن لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَـ'ذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا * إِنا جَعَلْنَا مَا عَلَى الاْرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً * وَ إِنا لَجَـ'عِلُونَ مَا عَلَیْهَا صَعِیدًا جُرُزًا؛ شاید که تو بواسطه أسف خوردن بر عدم ایمان این مردم می خواهى خود را به هلاکت در افکنى ! ما آنچه در روى زمین آفریدیم زینتهائى است که بر آن قرار دادیم تا بیازمائیم که عمل کدامیک بهتر است . و ما بالاخره روى زمین را پاک و خالى و چون سنگِ صاف بى محتوى و بى نقوش و صُوَر خواهیم کرد» (الکهف/6تا8).

و از اینجا شروع میفرماید به متن قصه اصحاب کهف: «أَمْ حَسِبْتَ أَن أَصْحَـ'بَ الْکَهْفِ وَ الرقِیمِ کَانُوا مِنْ ءَایَـ'تِنَا عَجَبًا؛ آیا تو چنین مى پندارى که قصه اصحاب کهف و رقیم ، از آیات عجیبه ما بوده است ؟» (کهف/9). و سپس شروع میفرماید به شرح این داستان :

اصحاب کهف و رقیم جوانمردانى بودند که در یک مجتمع وَثَنى که عبادت اوثان و اصنام در آن رائج بوده است نشو و نما یافته ، و چون دین توحید در آن مجتمع راه پیدا کرد، ایمان آورده و تنها خداوند خالق زمین و آسمان را پرستیده ، و از عبادت ارباب انواع سر باز زدند. و سپس مردم با آنها معامله سخت نموده و با شدت و تضییق و عذاب ، آنها را وادار به عبادت اوثان و ترک دین توحید و آئین یگانه پرستى نمودند، بطوریکه هر که از آنها بر مخالفت خود اصرار مى ورزید به سخت ترین وجهى او را مى کشتند. این جوانمردان از روى بصیرت، ایمان به خدا آوردند و خداوند بر هدایت آنها افزود، و درهاى علم و معرفت را به روى آنان گشود و از انوار الهیه به قدرى که آنانرا صاحب یقین گرداند بر آنها مکشوف ساخت و دل هاى آنها را به خود مرتبط گردانید، بطوریکه غیر از خدا از هیچ موجودى ترس و هراس نداشتند، و ناگوارى هاى سخت و حوادث ناپسند آنانرا به وحشت نمى انداخت .

داستان اصحاب کهف، و پنهان شدن آنها در مغاره و خوابیدن سیصد و نُه سال و برانگیختن آنانرا پس از این مدت طولانى ، و آمدن به شهر براى خرید طعام ، و اطلاع مردم بر این داستان؛ همه و همه براى اعلام و اعلان قضیه معاد و کیفیت آن، و عدم استبعاد آن بوده است

آنان می دانستند که اگر در چنین اجتماعى زیست کنند ـ این اجتماع جاهلى مستکبر ـ هیچ چاره ندارند به جز آنکه طبق سیره آنان رفتار کنند، و به کلمه و گفتار حق سخن نگویند و به شریعت حق رفتار ننمایند. و چون راه توحید و ترک شرک را یافته بودند، دانستند که فقط یگانه راه نجات آنان اعتزال و کناره گیرى از مجتمع جاهلى است . بنابراین ، از هم آهنگى با مجتمع شرک و جاهلى امتناع نموده ، و با دلى محکم و ایمانى مستحکم بدون هیچ پروائى براى إعلان توحید حق تعالى و تقدس قیام نمودند، و رداً علَى القوم جِهاراً اعلان کردند: «رَبنَا رَب السمَـ'وَ'تِ وَ الاْرْضِ لَن نَدْعُوَا مِن دُونِهِ إِلَـ'هًا لَقَدْ قُلْنَآ إِذًا شَطَطًا * هَـ'ؤُلاَءِ قَوْمُنَا اتخَذُوا مِن دُونِهِ ءَالِهَةً لَوْ لاَ یَأْتُونَ عَلَیْهِم بِسُلْطَـ'نِ بَینٍ فَمَنْ أظْلَمُ مِمنِ افْتَرَى ' عَلَى اللَهِ کَذِبًا؛ پروردگار ما پروردگار آسمان ها و زمین است . ما غیر از او هیچ خدائى را نمى خوانیم و عبادت نمى کنیم ؛ و در غیر اینصورت گفتار ما یاوه و بدون معنى خواهد بود. این جماعتِ اقوام ما، کسانى هستند که غیر از خدا براى تدبیر امور خویش مؤثرى قائل مى باشند. آنان چرا براى آلهه و ارباب خود که به پرستش آنها قیام مى کنند، دلیل روشن و حجت واضحى اقامه نمى کنند؟ پس چه کسانى ظلم و ستم آنها از اینها افزون است که بر خداى خود افتراء و دروغ مى بندند؟» (کهف/14و15).

و سپس با خود گفتند: «وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ إِلا اللَهَ فَأْوُا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبکُم مِن رَحْمَتِهِ وَ یُهَیى ْ لَکُم مِن أَمْرِکُم مِرْفَقًا؛ و چون شما از این جماعت وَثَنى مذهب ، و از اربابانشان و آلهه و خدایانشان کناره گرفتید، پس بسوى کهف پناه برید و آنجا را مأواى خود قرار دهید؛ تا آنکه خداوند از رحمت خود بر شما افاضه کند، و براى شما در امر خودتان سهولت و مرافقتى مقدر فرماید» (کهف/16).

پس از آن داخل کهف رفتند، و در مکان واسعى در داخل آن جاى گرفتند و سگ آنان نیز دو دست خود را در دهانه کهف دراز نموده بود و چون میدانستند که اگر قوم از مکان آنان اطلاع پیدا کنند، آنانرا مى کُشند و به شکنجه و عذاب می گیرند، لذا در مقامِ دعا نسبت به خداى خود چنین خواستند: «فَقَالُوا رَبنَآ ءَاتِنَا مِن لَدُنکَ رَحْمَةً وَ هَیى ْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا؛ پس گفتند: اى پروردگار ما! از نزد خودت رحمتى بر ما ارزانى دار! و در امر ما رشد و موفقیت و وصول به مطلوب را مقدر و مهیا فرما!» (کهف/10)، «فَضَرَبْنَا عَلَى '´ ءَاذَانِهِمْ فِى الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا؛ و ما بنا بر دعا و درخواست آنان ، سالیانى بر گوشهاى آنان زدیم که بخفتند و به راحتى فرو رفتند» (کهف/11)، و سگ آنان هم با خودشان به خواب رفت ، و مدت سیصد و نُه سال قمرى که سیصد سال شمسى مى شود به خواب رفتند: (ثَلَـ'ثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعًا، کهف/25).

و چون شما از این جماعت وَثَنى مذهب ، و از اربابانشان و آلهه و خدایانشان کناره گرفتید، پس بسوى کهف پناه برید و آنجا را مأواى خود قرار دهید؛ تا آنکه خداوند از رحمت خود بر شما افاضه کند، و براى شما در امر خودتان سهولت و مرافقتى مقدر فرماید

 

تا آنکه میفرماید: «وَ کَذَ'لِکَ بَعَثْنَـ'هُمْ لِیَتَسَآءَلُوا بَیْنَهُمْ قَالَ قَآئلٌ مِنهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالُوا رَبکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ؛ و اینچنین ما آنها را برانگیختیم و بیدار کردیم براى آنکه در میان خود به گفتگو و مکالمه پردازند. یک نفر از آنان به دیگران گفت : شما چقدر درنگ کرده اید؟ آنان در پاسخ گفتند: یک روز یا مقدارى از یک روز! چند نفر دیگر از آنان در پاسخ گفتند: خداوند و پروردگار شما داناتر است به مقدار درنگ شما!»(کهف/19).

 

و نیز مطلب را قرآن کریم ادامه میدهد تا آنکه میفرماید: «وَ کَذَ'لِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَن وَعْدَ اللَهِ حَق وَ أَن الساعَةَ لاَ رَیْبَ فِیهَا؛ و اینچنین ما مردم را و اهل مدینه و شهر را بر احوال آنها آگاه کردیم تا بدانند که وعده خداوند حق است ، و آمدن ساعت قیامت و فرا رسیدن موعد معهود جاى شک و تردید نیست» (کهف/21).

و از اینجا به دست مى آید که داستان اصحاب کهف، و پنهان شدن آنها در مغاره و خوابیدن سیصد و نُه سال و برانگیختن آنانرا پس از این مدت طولانى ، و آمدن به شهر براى خرید طعام ، و اطلاع مردم بر این داستان؛ همه و همه براى اعلام و اعلان قضیه معاد و کیفیت آن، و عدم استبعاد آن بوده است .

 

پی نوشت: معادشناسى 5، صفحه 318-313

بخش اعتقادات شیعه تبیان



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1961
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 26 تير 1392
.

علت سوال ملائک از خداوند چه بود؟

شیطان
 

 

چرا ابلیس به محض سرپیچی از دستور خداوند، از درگاه الهی رانده شد، ولی در اعتراض فرشتگان به اصل خلقت انسان، چنین اتفاقی نیفتاد؟

 

پاسخ :

در هر مسئله ای، پرسش به سه منظور صورت می گیرد: یا به منظور یاد گرفتن و بالا بردن علم و معرفت است یا برای امتحان و آزمایش است یا به قصد اعتراض و انکار و تکبر ورزیدن.

پرسش فرشتگان از نوع نخست بود، نه از باب اعتراض و انکار. در حقیقت، فرشتگان می خواستند آگاهی بیشتری درباره موجودی به نام انسان داشته باشند. از این رو، وقتی خدا انسان را به آنها معرفی کرد، فرشتگان در برابر وی تعظیم کردند و گفتند: «قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ ؛ تو (از هر نقص و عیبى) منزّهى، ما را دانشى جز آنچه خود به ما آموخته‏اى نیست حقّا تویى كه دانا و حكیمى .» (بقره: 32)

از سوی دیگر، فرشتگان مانند انسان و جن از خود اختیاری ندارند تا از فرمان خدا سرپیچی کنند، بلکه موجوداتی معصوم و از معصیت و شقاوت به دورند. آنان فقط برای عبادت و اطاعت از خداوند آفریده شده اند و برخلاف خواست خداوند سبحان کاری نمی کنند، چنان که خداوند در آیه ای از قرآن می فرماید:

«.... لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُۆْمَرُونَ : خداى را در آنچه به آنان فرماید نافرمانى نكنند و هر چه فرمایندشان همان كنند.(تحریم: 6)

 

 

 

امیرمۆمنان، علی علیه السلام نیز می فرماید:

فَلَیْسَ فِیهِمْ فَتْرَةٌ، وَ لَا عِنْدَهُمْ غَفْلَةٌ، وَ لَا فِیهِمْ مَعْصِیَةٌ.1

در فرشتگان نه سستی است و نه غفلت و نه نافرمانی و گناهی از آنها سر می زند.

ابلیس برای خود شرافت ذاتی قائل بود و با این بیان، خودخواهی و استقلال ذاتی خویش را به اثبات رساند. ازاین رو، ذات کبریای خداوند بزرگ را نادیده گرفت و خود را در برابر آفریدگار، موجودی مستقل و مانند او دانست

آن حضرت در روایتی دیگر می فرماید:

جَعَلَهُمُ اللّهُ أَهْلَ الْأَمَانَةِ عَلَی وَحْیِهِ... وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَیْبِ الشُّبُهَاتِ فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبیلِ مَرْضَاتِهِ.2

خداوند، فرشتگان را امین وحی خود قرار داده... و آنها را از هرگونه شک و تردید دور داشته است که هیچ کدام از فرشتگان از راه رضای حق منحرف نمی شوند.

اما مخالفت و اعتراض ابلیس به قصد انکار و از روی تکبر و خودخواهی بود. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ ؛ و (به یاد آر) هنگامى كه به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده كنید و خضوع نمایید. همه سجده كردند جز ابلیس كه سرباز زد و تكبّر ورزید و او از كافران بود (كه كفر خود را پنهان مى‏داشت)(بقره: 34)

افزون بر این آیه، آیه 75 سوره ص، 31 سوره حجر و 116 سوره طه، بر مستکبر بودن شیطان تصریح دارد.

آن گاه که خداوند از ابلیس پرسید: « قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ

آن گاه كه تو را امر كردم چه چیز مانع شد كه سجده نكردى؟

» شیطان در پاسخ گفت: «أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ؛

 

من از او بهترم مرا از آتش آفریدى و او را از گل، (و آتش از گل بهتر است، و تولّد یافته از بهتر، بهتر) .» (اعراف: 12)

فرشتگان مانند انسان و جن از خود اختیاری ندارند تا از فرمان خدا سرپیچی کنند، بلکه موجوداتی معصوم و از معصیت و شقاوت به دورند. آنان فقط برای عبادت و اطاعت از خداوند آفریده شده اند

جمله «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ»، مبیّن آن است که ابلیس برای خود شرافت ذاتی قائل بود و با این بیان، خودخواهی و استقلال ذاتی خویش را به اثبات رساند. ازاین رو، ذات کبریای خداوند بزرگ را نادیده گرفت و خود را در برابر آفریدگار، موجودی مستقل و مانند او دانست.

در حقیقت، شیطان با این کار، به استکبار با خداوند پرداخت نه آدم. وی با این اعتراض، اصل مالکیت مطلق و حکمت خدا را زیر سۆال برد و انکار کرد. این همان اصلی است که همه گناهان و عصیان ها از آن سرچشمه می گیرد؛ زیرا وقتی از بنده گناهی سر می زند که از بندگی خدای تعالی و مملوکیتش خارج شود و از اینکه ترک گناه بهتر از انکار آن است، اعراض کند، این همان انکار مالکیت مطلق خدا و حکمت اوست.3

حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:

شیطان، بر آدم علیه السلام به دلیل آفرینش خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است، دچار تعصب و غرور شد. پس شیطان، دشمن خدا و پیشوای متعصبان و سر سلسله متکبران است که اساس عصبیّت را بنا نهاد و با خداوند در مقام جبروتی اش به ستیز برخاست. لباس خودبزرگ بینی به تن کرد و پوشش فروتنی را کنار گذاشت.4



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1311
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 26 تير 1392
.

ایستگاه های قیامت

قیامت

 

پس از پایان پذیرفتن دوران سکوت و خاموشی، اسرافیل به امر خدا برای انجام مرحله ی دوم مأموریت خود زنده می شود. وقتی او شیپور آماده باش را به صدا درآورد، تمام انسان ها از قبرهایشان برانگیخته شده و به پیشگاه پروردگار هستی بخش فراخوانده می شوند.

خروج از قبر، یکی از هولناک ترین ساعات آدمی است؛ زیرا شدیدترین لحظات عمر انسان سه هنگام است:

1- هنگام تولد.

2- حین مرگ.

3- موقع برپایی قیامت.

به آیاتی در این باره توجه فرمایید:

«روز موعود که فرا رسد، گروهی از انسان ها بسیار پریشان و سرگردان گردند و سپس همگان در صحرای قیامت اجتماع کنند» (١).

«برخی گویند: وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاه مرگ برانگیخت!؟» (٢)

«مردم، گروه گروه به صحرای قیامت وارد می شوند» (٣)

«آن روز، برای کافران روز بسیار سختی است» (٤).

«در آن روز، بدکاران با چشم کبود محشور می شوند» (٥).

«در آن روز، فرشتگان بر نیک و بد آدمیان گواهی می دهند» (٦).

«در آن هنگام، پیوندها و خویشی ها قطع گردد و کسی از دیگری حالش را نپرسد» (٧).

به چند روایت در این باره توجه فرمایید:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «همه ی مردم [ غیر از اهل تقوا] در روز قیامت، برهنه محشور می شوند» (٨).

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند تعالی ده گروه از امت من را در روز قیامت از صفوف مسلمانان جدا می کند و قیافه هایشان را تغییر می دهد.»

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند تعالی ده گروه از امت من را در روز قیامت از صفوف مسلمانان جدا می کند و قیافه هایشان را تغییر می دهد

این ده گروه عبارتند از:

1- سخن چینان (که به شکل میمون در می آیند).

2- حرام خواران (که به شکل خوک در می آیند).

3- رباخواران (که وارونه وارد محشر می شوند).

4- حاکمان جور (که کور به عرصه محشر می آیند).

5- افراد خودخواه و خودپسند (که گنگ و کر محشور می شوند).

6- عالمان بی عمل (که زبانشان را می جوند و چرک از دهانشان بیرون می آید).

7- آزاردهندگان همسایه (که با دست و پای بریده وارد می شوند).

8- سعایت کنندگان (که به شاخه ای از آتش، آویزان گردند).

9- شهوت رانها و کسانی که خمس و زکات خود را نمی پردازند (که با بویی بدتر از مردار وارد محشر می شوند).

10- تکبرکنندگان (که لباس های آتشین بر آنها پوشند)» (٩).

امام صادق علیه السلام فرمود: «به حساب خود رسیدگی کنید قبل از اینکه به حساب هایتان رسیدگی شود. قیامت پنجاه ایستگاه دارد. در هر ایستگاه هزار سال- که هر روزش پنجاه هزار سال دنیاست- انسان را نگه می دارند. مثال مردم در ایستگاه اول، مثال تیر در کمان است» (١٠).



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1579
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 26 تير 1392
.

قیامت اینگونه شروع می شود

قیامت

 

ثواب و عذاب قبر همچنان ادامه دارد تا اینکه مدتی پیش از برپایی قیامت بزرگ، حادثه ی شگفتی عالم را فرا می گیرد؛ زمین و آسمان را به لرزه در می آورد؛ موجودات را دستخوش مرگ می نماید و نظام هستی را دگرگون می سازد.

پس از مدتی، در آغاز برپایی قیامت، انقلابی شگفت تر از انقلاب پیشین صورت می پذیرد و تمام موجودات را در پیشگاه خدا حاضر می کند!

این دو حادثه ی بزرگ به امر خدا، توسط « اسرافیل» فرشته ی مأمور برپایی قیامت انجام می گیرد. مرحله ی نخست که سبب فنای جهان هستی می شود « نفخه ی اماته» و مرحله ی دوم که سبب زنده شدن موجودات و برانگیختن انسانها از قبر می شود « نفخه ی احیاء» نامیده می شود.

به آیاتی در این باره توجه فرمایید:

« و إن من قریةٍ إلا نحنُ مهلکوها قبلَ‌ یوم القیامة» (1)

هیچ شهر و دیاری در روی زمین نیست، مگر آنکه پیش از فرارسیدن قیامت، هلاک شوند.

« کلُّ من علیها فانٍ و یبقی وجهُ‌ ربک ذوالجلال و الاکرامِ» (2)

هر که و هر چه روی زمین هست، دستخوش مرگ و فناست. زنده و جاودان، تنها ذات خدای بزرگ و با عظمت است.

« کلُّ‌ نفسٍ ذائقةُ الموتِ ثمّ الینا ترجعونَ» (3)

هر نفسی، شهد مرگ را می چشد و پس از آن بازگشتشان به سوی ماست.

« و یومَ ینفخُ فی الصورِ ففزعَ من فی السموات و من فی الارض» (4)

روزی که در « صور» دمیده شود، همه ترسان و هراسان، مدهوش مرگ گردند.

« ثمّ انکم بعد ذلک لمیّتونَ ثمّ انکم یوم القیامة تُبعَثون» (5)

باز [ در جهان برزخی] همگی خواهید مرد و سپس در روز قیامت، برانگیخته می شوید.

« و نفخَ فی الصور فصعِقَ من فی السموات و من فی الارض الا من شاءاللهُ ثمّ نفخَ فیه اخری فإذاهم قیامٌ ینظرون» (6)

چون در «صور» دمیده شود، جز عده ای [ که مراد فرشتگان مقرب الهی است] همه یکباره مدهوش مرگ شوند؛ سپس، بار دیگر در «صور» دمیده شود که ناگاه همه برخیزند و تماشاگر- حیات دوباره - باشند.

«ما ینظرونَ الا صیحةً واحدةً تأخذهم و هم یخصّمونَ فلا یستطیعونَ توصیةً و لا الی اهلهم یرجعونَ و نفخَ فی الصور فاذاهم من الاجداثِ الی ربهم ینسلونَ» (7)

چون صیحه ی نخست دمیده شود، به ناگاه مرگ همه را فرا گیرد؛ در حالی که آن لحظه با هم به گفت و گو مشغول بودند و فرصت سفارش و بازگشت به طرف خانواده ی خویش را ندارند. پس از مدتی، برای بار دیگر در صور دمیده می شود که به سرعت همه به سوی خدای خویش می شتابند.

مدت زمان فاصله ی بین « نفخه ی نخست» تا « نفخه ی دوم» به روایتی چهل سال و به روایتی دیگر چهارصد سال است. در این فاصله، تمام انسانها- چه در دنیا و چه در برزخ- می میرند و در خاموشی و سکوت قرار می گیرند؛ حتی فرشتگان مقرب الهی

« یوم ترجفُ الراجفة تتبعها الرادفةُ» (8)

روزی که [ با نفخه ی نخست] جهان به لرزه افکنده شود و [ نفخه ی دیگری] از پی آن درآید.

با دمیدن «نفخه ی نخست» دنیا متلاشی و حیات برزخی نیز پایان می پذیرد. مدت زمان فاصله ی بین «نفخه ی نخست» تا «نفخه ی دوم» به روایتی چهل سال و به روایتی دیگر چهارصد سال است. در این فاصله، تمام انسانها- چه در دنیا و چه در برزخ- می میرند و در خاموشی و سکوت قرار می گیرند؛ حتی فرشتگان مقرب الهی: میکائیل ( فرشته روزی رسان)، جبرئیل ( فرشته وحی رسان)، اسرافیل ( فرشته ی قیامت رسان) و عزرائیل ( فرشته ی مرگ رسان) به تدریج میرانده می شوند.

امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: هنگامی که خدا اهل زمین را می میراند، پس از آن به تدریج اهل آسمانها را می میراند؛ سپس نوبت به فرشتگان الهی: میکائیل، جبرئیل، اسرافیل و عزرائیل می رسد، پس از آنکه پروردگار تمام موجودات را می میراند، آنگاه گوید:

« لمن الملک الیوم لله الواحد القهار» (9) کجایند ستمگران؟ کجایند مشرکان؟ کجایند متکبران؟ [ که مرا انکار می کردند]...» (10).

حکیم و مفسر الهی، مرحوم « علامه ی طباطبایی» درباره ی دو مرحله بودن مأموریت اسرافیل، چنین می گوید:

« حکایت صور و دو نفخه اش، حکایت شیپوری است که در لشکرها برای کارزار به کار می برده اند. بار اول در صور دمیده می شود که ساکت شوید و برای حرکت آماده گردید!

سپس،‌ برای بار دوم در صور دمیده می شود که برخیزید! حمله!

بنابراین، صور، حقیقتی است موجود که دارای دوگونه صیحه می باشد: صیحه ی میراننده و صیحه ی زنده کننده.

نکته قابل توجه در آیات نفخ صور این است که خداوند در مورد میراندن، لفظ صعق را به کار برده نه موت؛ شاید از این باب باشد که موت بر خروج روح از بدن اطلاق می گردد؛ در حالی که حکم نفخ، همه ی موجودات آسمان و زمین را در بر می گیرد» (11).

 



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1424
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 26 تير 1392
.

زندگی برزخی واقعیت یا وهم و خیال

برزخ

 

مطالبی که در این سطور - از زبان اولیای دین- می نگاریم، بیانگر شمه ای از حقایق شگفت انگیز جهان برزخی است.

در آغاز این گفتار، توجه شما خوانندگان عزیز را به تشبیه برزخ با دنیا جلب می کنیم؛ تا بتوانیم ترسیمگر چهره ای- هرچند ناقص- از حیات برزخی باشیم.

عالم و دانشمند ربانی، مرحوم « فیض کاشانی» ( متوفی 1091هـ ق) در کتاب نفیس و ارزشمند « المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء» در این باره چنین می نویسد:

«دنیا، همچون زندان تاریکی است که انسان در آن حبس باشد و برزخ همانند بستان وسیع و گسترده ای است که انواع درختان سر به فلک کشیده، گلهای زیبای عطرآگین، پرندگان خوش الحان و... در آن باشند». (1)

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله با تعبیری بسیار زیبا و دقیق- به مضمون زیر- دنیا و برزخ را چنین تشبیه نموده است:

« مثال مۆمن در دنیا، مثل جنین است در شکم مادر [ چنان به آن خو گرفته است که گویی عالمی برتر و با صفاتر از آن نیست]. از این رو پس از پایان عمر آن جهان، با اکراه و سختی، همراه با ترس و گریه، دل از آن مکان می کند. پس از اندکی که با این جهان انس گرفت، دیگر میل بازگشت به وطن نه ماهه خویش را ندارد.

مۆمن نیز چنان به دنیا خو گرفته است که دل کندن از آن، برایش سخت و مرگ بر او ناپسند است؛ اما پس از مرگ، وقتی چشمش به جمال نعمتهای فرحبخش و دل انگیز برزخی روشن شد،‌ به هیچ وجه حاضر نیست به وطن چند ده ساله ی خویش بازگردد» (2).

ثواب و عذاب « عالم برزخ» ‌را نیز می توان به پاداش و کیفر « عالم رۆیا» تشبیه کرد. انسان، در خواب، اموری از قبیل: خوردن، آشامیدن، اندیشیدن و... را انجام می دهد و این کارها به وسیله ی قالبی غیر از قالب مادی صورت می پذیرد؛ زیرا در هنگام خواب دیدن، بدن و قالب مادی در بستر خفته است. (3)

در حدیث آمده است:

« هنگام خواب، قالب مادی باقی می ماند و آنچه از انسان خارج می شود، قالب برزخی اوست» (4).

برزخیان، چون از بدن لطیف مثالی ( شبیه اجسام جن و ملائکه) برخوردارند؛ در هنگام دیدار خود از دنیا، دیده نمی شوند

پاداش و کیفر حقیقی

عالم مثال ( ‌برزخ)، برزخی است میان موجودات مادی دنیا و موجودات مجرد آخرت؛ یعنی، مانند این عالم مادی نیست؛ لیکن به صراحت تجرد آخرت هم نمی باشد و برخی از لوازم ماده ( همچون شکل و عرض فعلی) را داراست.

از اینکه گفته می شود « برزخ ماده ندارد»، برخی می پندارند که پاداش و کیفر جهان برزخی، وهم و خیالی بیش نیست و هیچگونه وجود خارجی ندارد! این پندار هم فی نفسه باطل است و هم انحرافی است در درک مقصود. (5)

علی ایّ حال، وضع برزخ همان است که در گفتارهای پیشین بیان داشتیم و اینک، به چند حدیث که حقیقی و واقعی بودن پاداش و کیفر برزخ را با صراحت بیشتری بیان می دارد، اشاره می کنیم:

امام صادق علیه السلام فرمود: «ارواح مۆمنین در خانه های بهشتی زندگی می کنند، از طعامهای بهشتی می خورند و از شربتهای آن می آشامند.» (6)

امام صادق علیه السلام فرمود: «دری از آتش جهنم به روی مجرمین و کفار گشایند و آنها را در آب گرم جوشان اندازند.» (7)

ابوبصیر گوید که از امام صادق علیه السلام پرسیدم: ارواح مشرکین در برزخ چگونه است؟

امام صادق علیه السلام فرمود: «در آتش، عذاب می شوند». (8)

 

ارتباط با ارواح

از جمله مسائلی که در بحث «حیات برزخی» مورد اتفاق تمام مذاهب اسلامی است، گفت و گو و ارتباط با ارواح است.

روایات وارد شده در این باب بسیار است که از باب نمونه یک روایت را یادآور می شویم:

«در جنگ بدر ( نخستین نبرد مسلمانان با مشرکان که موجب پیروزی و سرافرازی سپاه اسلام گردید) کشتگان قریش را به دستور پیامبر اکرم در چاهی انداختند. پیامبر بر سر آن چاه آمد و خطاب به سران کفار ( ابوجهل، عتبه، شیبه، امیه و...) فرمود:

ای کفار! شما همسایگان خوبی برای پیامبر خدا نبودید. او را از دیار خود بیرون راندید و به ستیز و جنگ با او برخاستید؛ من اینک وعده ی پروردگارم را حق یافتم. [ شما چطور؟].

« دنیا، همچون زندان تاریکی است که انسان در آن حبس باشد و برزخ همانند بستان وسیع و گسترده ای است که انواع درختان سر به فلک کشیده، گلهای زیبای عطرآگین، پرندگان خوش الحان و... در آن باشند»

عمربن خطاب که سخنان پیامبر را می شنید به آن حضرت اعتراض کرد: [ اینها بدنهایی مرده و بی جانند] چگونه با آنان سخن می گویید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بس کن! سوگند به خدا که تو از آنان شنواتر نیستی؛ آنان می شنوند؛ ولی توانایی پاسخ گفتن را ندارند. اینک که از آنان روی برگردانم، فرشتگان عذاب با گرزهای آهنین بر سرشان می کوبند.» (9)

 

جهان بیداری

از روایات استفاده می شود که برزخیان به اندازه ی مقام و منزلت خویش از دنیا دیدن می کنند:

امام کاظم علیه السلام فرمود: « انسانهای برزخی، در شکل پرنده ای لطیف به دیوار خانه هایشان فرود می‌آیند. اگر کردار نیکی از خانواده هایشان ببینند، خوشحال می شوند و اگر کردار بدی از خانواده هایشان سرزند؛ اندوهگین می گردند» (10).

امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی مۆمن به دیدار خانواده اش می آید، آنچه که او را خوش آید، می بیند و کارهای ناپسند از او پوشیده می گردد؛ اما وقتی کافر به دیدار خانواده اش می رود، آنچه که او را غمین نماید، بر او نمایان می شود و کارهای پسندیده از او پوشیده می گردد» (11).

از امام کاظم علیه السلام سۆال شد: مۆمن چه مدت یکبار به دیدار خانواده اش می رود؟

امام کاظم علیه السلام فرمود: « به قدر مرتبه و درجه ی خود به دیدار خانواده هایشان می روند».

سۆال شد: چه هنگام؟

حضرت فرمود: « هنگام ظهر که آفتاب از بلندی زدوده می شود».

سۆال شد: در چه شکل؟

فرمود: « به شکل گنجشک یا کوچک تر از آن!» (12).

یادآوری می شود که برزخیان، چون از بدن لطیف مثالی ( شبیه اجسام جن و ملائکه) برخوردارند؛ در هنگام دیدار خود از دنیا، دیده نمی شوند. (13)

 



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1831
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 26 تير 1392
.

علت اصلی انکار قیامت

قیامت

از آیات قرآن كریم روشن مى شود كه مهم ترین علت انكار منكران معاد دو چیز است: شبهه علمى و شهوت عملى.

1. شبهه علمى

برخى از منكران معاد به خاطر عدم آگاهى از جهان آفرینش و جهل به عظمت و قدرت پروردگار، تصور مى كنند كه تبدیل شدن اجزاى پوسیده به انسان، كارى ناممكن و یا مشكل است و كسى توانایى این كار را ندارد; آنان مى گویند: (أَءِذَا مِتْنَا وَ كُنَّا تُرَابًا وَ عِظَـمًا أَءِنَّا لَمَبْعُوثُون)[1]; آیا هنگامى كه ما مردیم و به خاك و استخوان مبدل شدیم، بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟!; (مَن یُحْىِ الْعِظَـمَ وَ هِىَ رَمِیم)[2]; چه كسى این استخوان ها را زنده مى كند در حالى كه پوسیده است؟!

قرآن كریم در جواب این گونه افراد مى فرماید: بگو: همان كسى آن را زنده مى كند كه نخستین بار آن را آفرید و او به هر مخلوقى دانا است! ... آیا كسى كه آسمان ها و زمین را آفرید، نمى تواند همانند آنان [انسان هاى خاك شده] را بیافریند؟! آرى![ مى تواند]، و او آفریدگار دانا است! فرمان او چنین است كه هرگاه چیزى را اراده كند، تنها به آن مى گوید: موجود باش! آن نیز بى درنگ موجود مى شود![3]

در جاى دیگر نیز مى فرماید: اى مردم اگر در رستاخیز شك دارید، [به این نكته توجّه كنید كه:] ما شما را از خاك آفریدیم، سپس از نطفه و ...[ از سوى دیگر] زمین را[ در فصل زمستان] خشك و مرده مى بینى، امّا هنگامى كه آب باران فرو مى فرستیم، به حركت در مى آید و مى روید و از هر نوع گیاهان زیبا مى رویاند! این به خاطر آن است كه[ بدانید]خداوند حقّ است و او است كه مردگان را زنده مى كند و بر هر چیزى توانا است و این كه رستاخیز آمدنى است و شكى در آن نیست و خداوند تمام كسانى را كه در قبرها هستند زنده مى كند.[4 (وَذلِكَ عَلَى اللَّهِ یَسِیر)[5]; و این براى خداوند آسان است

2. شهوت عملى

علت دیگر انكار قیامت، تمایل به بى بند و بارى و بهره گیرى بى قید و شرط از دنیا و هرگونه هوس رانى و هوس بازى است. افراد نفس پرست براى اشباع غرایز حیوانى خود، هیچ حد و مرزى قائل نمى باشند و اگر هم به ظاهر به قوانین تن مى دهند، براى این است كه چاره اى جز آن ندارند; لذا در پنهانى همه را زیر پا مى گذارند.

گناهان زیاد و اعمال بد سبب مى شود، تا زنگار بر دل نشسته و انسان از درك حقیقت باز ماند; در نتیجه منكر قیامت و آیات الهى شود: (إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ ءَایَـتُنَا ...); وقتى آیات ما بر او خوانده مى شود ... . مى گوید: این افسانه هاى پیشینیان است!; چنین نیست كه آنها مى پندارند، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دل هایشان نشسته است

اعتقاد به معاد در انسان نوعى حالت خویشتن دارى و محدودیت و رعایت قوانین الهى و حقوق سایر انسان ها پدید مى آورد. قهراً افراد نفس پرست با چنین عقیده اى مخالف و در كشمكش خواهند بود، زیرا آنان مى خواهند با در هم شكستن هر نوع اندیشه محدودیت آور، گام به پیش نهند و به ارضاى غرایز و خواسته هاى حیوانى خود بپردازند: (بَل یُریدُ الاِنسـنُ لِیَفجُرَ اَمامَه)[6; [انسان شك در معاد ندارد] بلكه مى خواهد [آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت]در تمام عمر گناه كند. (وَمَا یُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَد أَثِیم)[7]; تنها كسى آن را انكار مى كند كه متجاوز و گنه كار است.

افزون بر آن، گناهان زیاد و اعمال بد سبب مى شود، تا زنگار بر دل نشسته و انسان از درك حقیقت باز ماند; در نتیجه منكر قیامت و آیات الهى شود: (إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ ءَایَـتُنَا ...)[8]; وقتى آیات ما بر او خوانده مى شود ... . مى گوید: این افسانه هاى پیشینیان است!; چنین نیست كه آنها مى پندارند، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دل هایشان نشسته است.[9]

در سوره قیامت هر دو شبهه، با بیانى شیوا پاسخ داده شده است.

در چهار آیه نخست، مى فرماید: قسم به روز قیامت و قسم به نفس لوّامه ـ سرزنش گر [= وجدان] ـ آیا انسان مى پندارد ما استخوان هاى پوسیده و از هم گسسته او را مى توانیم گرد آوریم، چرا ما حتى بند انگشتان او ـ و شیارهاى آن را ـ هماهنگ مى كنیم.

و سپس در آیه 5 و 6 مى فرماید: [ولى مشكل عده اى شبهه علمى نیست،] بلكه مى خواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت، در تمام عمر گناه كند. از این رو با حالت انكار و اعتراض مى پرسد: قیامت چه وقت است؟

 



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2269
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 26 تير 1392
.

نشانه های قیامت!

قیامت

 

بر اثر دو بار دمیدن « اسرافیل» در صور، زمین، کوهها، آسمان و ستارگان، متلاشی و کلّ نظام هستی از هم پاشیده می شود.

قرآن از این علائم، به عنوان نشانه های فرارسیدن قیامت یاد می کند:

« روزی که از زلزله ی پی در پی، زمین به کلی خرد و متلاشی شود» (1).

« زمین، در آن روز، سخت به حرکت و لرزه درآید و کوهها به سختی متلاشی گردند و مانند ذرات گرد در هوا پراکنده شوند» (2).

« روزی که زمین به سرعت شکافته شود و جمع آوری خلق بر ما سهل و آسان باشد» (3).

« روزی که زمین فعلی به زمین دیگری تبدیل شود و تمام خلق در پیشگاه خدای یگانه توانا، حاضر شوند» (4).

« روزی که زمین و کوهها به لرزه درآید و تل ریگی شده و همچون موج روان گردد» (5).

« به یاد آر! چون بار نخست در صور دمند، زمین و کوهها همه خرد و متلاشی شوند» (6).

« در آن روز، کوهها همچون سراب گردند» (7).

«در آن روز ترس و هراس، مردم همچون ملخ به هر سوی پراکنده شوند و کوهها مانند پشم زده شده، متلاشی گردند» (8).

« روزی که آسمان، سخت به جنبش درآید و کوهها تند به گردش آید» (9).

« هنگامی که آفتاب تابان، تاریک شود و ستارگان آسمان تیره گردند و کوهها در برخورد با هم قطعه قطعه شوند» (10).

« وقتی که ستارگان همه خاموش، آسمان از هم شکافته و کوهها پراکنده شوند» (11).

« هنگامی که آسمان شکافته شود و ستارگان فرو ریزد و آب دریاها روان گردد و مردم از قبرها برانگیخته شوند» (12).

« آنگاه، روز حادثه ی شگفت فرا رسد و بنای مستحکم آسمان سست گردد و سخت درهم شکافد» (13).

« روزی که چشمهای خلق از وحشت و هول خیره بماند؛ ماه تاریک شود و میان خورشید و ماه جمع گردد. در آن روز انسان گوید: به کجا پناهنده شوم!؟ هرگز، پناهگاهی برای فرار نیست» (14).

« روزی که چشمهای خلق از وحشت و هول خیره بماند؛ ماه تاریک شود و میان خورشید و ماه جمع گردد. در آن روز انسان گوید: به کجا پناهنده شوم!؟ هرگز، پناهگاهی برای فرار نیست»

« هنگامی که دریاها شعله ور گردند» (15).

« ای مردم! خداترس و پرهیزکار باشید که زلزله ی روز قیامت، بسیار حادثه بزرگ و سختی است» (16).

« هنگامی که زمین به سخت ترین زلزله ی خود به لرزه در آید و همه ی بارهای سنگین درون خود را از دل خاک بیرون افکند» (17).

« در هنگام آن روز بزرگ، خواهی دید که هر زن شیرده، طفل خود را از شدت ترس به فراموشی سپرد و هر زن آبستن بار رحم را بیفکند و مردم را از وحشت آن روز، بدون مستی، مست و مدهوش بنگری و عذاب خدا سخت است» (18).

« در آن روز سخت، دلها هراسان شود و [ مردم از ترس] چشمها به زیر افکنند». (19)

« در آن روز، مردم از قبرها پراکنده بیرون آیند تا [ نتیجه ی کردار] خود را ببینند.» (20)

 



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1782
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 26 تير 1392
.

معاد و روز قیامت واقعه حتمی!

 

معاد

 


معاد و روز قیامت حقیقتی است که به واقع برای همه ی موجودات رخ خواهد داد. قرآن کریم در آیات بسیاری به این موضوع اشاره نموده و کوشیده به بیانات گوناگون حقیقت آن را برای انسان ها اثبات نماید و درباره ی آن هشدار دهد تا انسان ها خود را برای مواجهه و رویایی با آن آماده نمایند. اندیشمندان اسلامی نیز تلاش نموده اند با توجه به آیات الهی در نظام های عقلانی خویش این مسئله را مورد توجه قرار دهند، امّا با همه ی تصریح قرآن درباره وقوع این واقعه ی حتمی، اثبات معاد و روز قیامت در برخی از نظامات منطقی جواب نداده است!

 


 

در این نوشتار با ما همراه باشید تا با بررسی نظام های عقلانی اندیشمندان مختلف، ضعف عقل بشری از درک و اثبات حقایق ماورائی را مشاهده نماییم.

 

معاد و روز قیامت واقعه حتمی!

معاد به معنای بازگشت است که اشاره به مکان و یا زمان خاصی ندارد بلکه مقصود از آن بازگشت همه ی انسان ها به سوی خداوند و حضور ایشان در محضر عدل الهی است که برای حساب و کتاب اخروی می باشد و بر اساس آن نیکان به بهشت و بدکاران به دوزخ الهی رهسپار می شوند. آیات قرآن و روایات اسلامی درباره کیفیت این حقیقت تردید ناپذیر بسیار است. که در برخی از موارد جزییات بسیار آن ها را نیز مورد توجه قرار داده است.

 

اندیشمندان اسلامی و حقیقت معاد!

در تاریخ تفکر اندیشمندان اسلامی بر اساس رشد عقل بشری ، مواجهه با این حقیقت به صور گوناگونی رخ داده است. برخی از ایشان نتوانسته اند به اثبات معاد بر مبنای نظام خویش بپردازند و برخی دیگر نیز در برخی از بخش ها ناتوان بوده‌اند. امّا با توجه به گواهی دینی این مطلب را مورد پذیرش قرار داده اند.

بسیاری از حقایق و حیانی ورای عقلند نه آنکه مخالف عقل باشند به همین دلیل در صورت آگاهی انسان بدان ها می توانند در مسیری معقولانه مورد توجه قرار گیرند

فارابی و معاد!

ابونصر فارابی نخستین کسی است که کوشید در نظام معقول خویش دین را با حقایق عقلی و روش منطقی مورد تبیین قرار دهد. بر مبنای نظام منطقی فارابی نفوس انسان هایی که در زندگی روش معقول و دینی را در پیش گرفته باشند ابدی خواهد بود و فانی نمی شود و لذا می توانند در صحنه ی قیامت حضور یابند. اما فارابی در مورد سایر انسان ها که البته اکثریت مردم را نیز شامل می شوند و در زندگی روش معقولانه را در پیش نمی گیرند، قائل به فنای روحی و نفس آنهاست. بدین ترتیب فارابی نمی تواند تعارض میان بقای نفوس برای حضور در صحنه ی محشر را با تصریح دینی بر حتمیت معاد را از میان بردارد. گر چه فارابی فقیه و قاضی القضاة شهر خویش است ، امّا در نظام معقول خویش موفق به اثبات معاد نمی‌شود و نمی تواند آن را تبیین منطقی نماید. با توجه به شخصیت دینی فارابی احتمالاً در این زمینه اکتفاء به نقل تنها نموده است گر چه تصریح خود فارابی در این باره موجود نباشد.

 ابن سینا

 

ابن سینا و معاد!

ابن سینا پس از فارابی بزرگ ترین اندیشمند اسلامی است که در نظامی منجسم و معقول می کوشد حقایق فکری را مورد بررسی قرار دهد. در این میان موضوع معاد به عنوان حقیقتی غیرقابل انکار مورد توجه ابن سیناست. وی می کوشد نقایص نظام فکری فارابی را بر طرف نموده. اعتقاد ابن سینا به بقای نفس که حقیقتی روحانی و مجرد از ماده است وی را موفق می نماید تا در نظام فکری خویش حقیقت و اصل ها را بتواند تبیین عقلانی نماید. از این رو ابن سینا معاد و روز قیامت را حقیقتی تردیدناپذیر و برای همه نفوس می داند. امّا از سوی دیگر ابن سینا تنها معاد نفوس را اثبات می نماید و نمی تواند معاد جسمانی را که قرآن مورد اشاره قرار داده است، تبیین عقلانی کند امّا تصریح می کند که چون نبی صادق را قبول دارد بیان نبی صادق درباره معاد جسمانی را می پذیرد اگر چه نظام معقول وی قادر به اثبات و تبیین عقلانی معاد جسمانی نباشد.

معاد به معنای بازگشت است که اشاره ی به مکان و یا زمان خاصی ندارد بلکه مقصود از آن بازگشت همه ی انسان ها به سوی خداوند و حضور ایشان در محضر عدل الهی است

ملاصدرا و معاد!

آوازه ی صدرا المتألهین اندیشمند نامدار اسلامی پس از بوعلی سینا عالم گیر است. وی کوشیده است نقایص و مشکلات منطقی و عقلانی نظام های فکری پیش از خود را به نحو بدیل و ابتکاری حل نماید. در همین راستا در موضوع معاد نقص نظام فکری اندیشمندان پیشین مورد توجه ویژه ی ملاصدرا قرار گرفته است، وی کوشیده با تبیین ابتکاری درباره نحوه ی پیدایش و نیز بقای نفس آدمی، موضوع معاد جسمانی را که در نظام فکریش حل نشده باقی مانده رفع و رجوع نماید. ملاصدرا با اثبات جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس و همچنین از سوی دیگر ارائه ی نظریه درباره مراتب وجودی و جسم مثالی به تبیین ابعاد گوناگون معاد قرآنی بپردازد. بر این اساس ملاصدرا معاد جسمانی را نیز در نظام فکری خویش تبیین می نماید و در جهت هماهنگ ساختن آن با بیان قرآنی می کوشد. قضاوت درباره ی موفقیت و یا عدم توفیق ملاصدرا در این باره خود مجالی وسیع می طلبد و در این کوتاه نوشتار نمی گنجد. امّا آنچه مسلّم است آن که، تلاش ملاصدرا در تبیین عقلانی معاد در نظام فکری خویش تلاشی مطلوب و مأجور است.

 

سخن پایانی!

با توجه به آنچه گذشت و بررسی نظریات برخی از اندیشمندان اسلامی درباره ی معاد و تبیین معقول آن در نظام های فکری ایشان می توان گفت: عقل بشری تنها در پرتو کلام و حیانی است که می تواند زمینه رشد و شکوفایی خویش را فراهم سازد و در موضوعاتی که ماورای درک عقل است پذیرش سخن شارع و وحی الهی می تواند گستره ای را برای آغاز تلاشی معقول فراهم نماید. چرا که آموزه های وحی گر چه در برخی موارد برتر از عقل هستند اما گروهی را بدان ها توجه داده، می توانند به صورت معقول و با روش عقلانی تبیین شوند. به بیان دیگر بسیاری از حقایق و حیانی ورای عقلند نه آنکه مخالف عقل باشند به همین دلیل در صورت آگاهی انسان بدان ها می توانند در مسیری معقولانه مورد توجه قرار گیرند. هم چنین توجه به این موضوع اهمیت بسیاری دارد که عقل بشری هیچگاه از وحی و آموزه های قرآنی برای شناخت حقایق بی نیاز نبوده و نخواهد بود.   

ن. رادفر

بخش اعتقادات شیعه تبیان



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2408
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : چهار شنبه 26 تير 1392
.
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی